صنعت سینمای چینی در سال 2020 پردرآمدتر از همواره شد
به گزارش مجله فروشگاه، چین سال پیش هم شرایط خوبی در سینمای دنیا داشت، اما سود خیره کننده اش در سال 2020 میلادی به موفقیت آن ها و سایر کشور های شرقی در مهار ویروس کرونا و عدم موفقیت کشور های غربی، خصوصا آمریکا در همین زمینه برمی شود.
با ما همراه باشید و با تور چین ارزان از شگفت انگیزترین کشور دنیا دیدن کنید بر روی دیوار چین سلفی بگیرید، از قصر ممنوعه دیدن کنید و در خیابان شانگهای پیشرفته ترین آسیا قدم بزنید.
به گزارش گروه فرهنگی خبرنگاران، از تاریخ خلق دستگاه سینماتوگراف و تاسیس نخستین سالن های نمایش فیلم تا به حال، برای اولین بار در سال 2020 میلادی، سینمای آمریکا از صدرنشینی جدول پرفروش ترین فیلم جهان به زیر آمد و چین جای آن را گرفت. این لااقل برای سالی که در آن هستیم یک استثنا نیست که تنها مربوط به پرفروش ترین فیلم جهان باشد و دومین فیلم پرفروش امسال هم چینی است. برای روشن تر شدن اهمیت اتفاقی که رخ داده، باید به این هم اشاره نمود که سبقت دریافت چین از آمریکا تنها مربوط به جدول 10 بلاک باستر یا فیلم های بسیار پرفروش سال نیست و طی سالی که در آخرین هفته های آن هستیم، مجموع فروش سینمای چین هم از مجموع فروش سینمای آمریکا بالاتر بوده است. طبق اعلام Artisan Gateway (مرکز مشاوره صنعت فیلمسازی آسیا)، فروش سینمای چین تا به امروز به 1.98 میلیارد دلار در سال 2020 رسیده که بیش از کل ایالات متحده با رقم 1.9 میلیارد دلار است. در همین رابطه هالیوود ریپورتر گزارش می دهد که تحلیلگران انتظار دارند این شکاف تا سرانجام سال به طور قابل توجهی افزایش پیدا کند. حتی این هم جالب است که مقدار قابل توجهی از سود فروش فیلم های آمریکایی به سالن داران چینی می رسد، درحالی که عکس این قضیه صادق نیست و سود فروش فیلم های چینی به جیب پخش نمایندگان و سالن داران آمریکایی نمی رود. درمورد پخش آنلاین فیلم ها که وضع حتی بیشتر هم به نفع چین است و نتفیلیکس و دیزنی پلاس و اپل پلاس و آمازون نمی توانند فیلم هایشان را مستقیما در چین ارائه نمایند و تنها راه ممکن برای آن ها واگذاری حق پخش محصولات به پلتفرم های چینی است. از 10 فیلم پرفروش سال 2020 میلادی، پنج مورد آمریکایی هستند که در فهرست آن ها هم شگفتی هایی به چشم می خورد. مثلا سونیک خارپشت که یک سینماگیم یا به عبارتی یک فیلم براساس بازی های کامپیوتری است، بعد از دو فیلم چینی و بعد از پسران بد برای زندگی و Tenet ساخته کریستوفر نولان، در صندلی پنجمین فیلم پرفروش سال قرار گرفته است. تا قبل از تاثیرگذاری چین بر بازار جهانی فیلم، سینماگیم یک ژانر مرده بود که می رفت تا به کلی فراموش شود.
دولیتل که یک فیلم کودک و بازسازی یکی از آثار قدیمی تر آمریکایی است، در این جدول ششم شده و پرندگان شکاری که یک فیلم ابرقهرمانی است به صندلی نهم جدول جهانی سقوط نموده است. این درحالی است که آثار ابرقهرمانی معمولا پرفروش ترین ها در جهان بودند و تکیه سینمای آمریکا برای حفظ موقعیت استراتژیکش در گیشه های جهان، روی ساخت آثاری از این دست بود که به دلیل هزینه بالای فراوری، عموما سایر کشور ها امکان ورود به حوزه آن را نداشتند. اما قبل از این فیلم ابرقهرمانی، صندلی هفتم و هشتم جدول به چه فیلم هایی تعلق دارد؟ دیوکُش قطار موگن که یک انیمیشن ژاپنی است در رتبه هفتم و در جیانگ زیا که یک انیمیشن چینی است صندلی هشتمین فیلم های پرفروش سال قرار گرفته اند. تا همین سال گذشته چه کسی تصورش را می کرد یک مانگای ژاپنی از مهم ترین فیلم ابرقهرمانی آمریکا پرفروش تر شود؟! یا حتی یک انیمیشن چینی، آن هم درحالی که چینی ها به تازگی وارد حوزه ساخت انیمیشن شده اند... رتبه دهمین فیلم پرفروش جهان هم باز به یک اثر چینی تعلق گرفته؛ اما نکته قابل توجه ژانر این فیلم است. اولین و دهمین فیلم جدول پرفروش های جهان در امسال، متعلق به ژانر جنگی و محصول چین هستند.
چین سال پیش هم شرایط خوبی در سینمای جهان داشت، اما سود خیره نماینده اش در سال 2020 میلادی به پیروزیت آن ها و سایر کشور های شرقی در مهار ویروس کرونا و عدم پیروزیت کشور های غربی، خصوصا آمریکا در همین زمینه برمی شود.
پیش بینی می شود این شرایط در سال 2021 هم ادامه پیدا کند و البته پس از آن هم بعید است سینمای آمریکا بخواهد فاصله ایجادشده را پر کند، چین متوقف بماند و اجازه بدهد که هالیوود خیلی راحت دوباره به آن برسد. به علاوه، رقیب آمریکا فقط چین نیست و کره و ژاپن و خیلی از کشور های دیگر که شاید امروز در بحث های سینمایی چندان بهشان توجه نمی کنیم، مثل مالزی، اندونزی و نیجریه هم آن را تعقیب می نمایند. ضمناً، اقتصاد هالیوود طی دو دهه اخیر وابستگی شدیدی به چین پیدا نموده، درحالی که خود چین مستقل از پخش نماینده ها و مخاطبان آمریکایی به این صندلی رسیده است.
در کنار این ها باید به افول کلی سینمای آمریکا طی سال های اخیر هم توجه کرد که اگر رقیبی مثل چین هم برای آن پیدا نمی شد، کاملا به چشم می آمد. با توجه به اینکه امسال بسیاری از فیلم ها در پلتفرم های آنلاین به نمایش درآمدند یا نمایش آن ها ترکیبی از انتشار آنلاین و اکران پرده ای بود، صورت بندی های مختلفی برای جدول پرفروش ترین های سال شده، ولی با هیچ کدام از روش های محاسبه، صندلی چین در این جدول تکان نمی خورد.
بعد از 10 فیلم صدرنشین2020 می توان به فیلم های پرفروش دیگری مثل مولان از کمپانی دیزنی که یک داستان چینی و بازیگرانی تماما شرقی دارد و فیلم تانهاجی: جنگجوی ستایش نشده محصول هندوستان در صندلی های یازدهم و دوازدهم اشاره نمود. تعیینا هویت گرایی شرقی پررونق ترین مولفه برای فیلمسازی سال 2020 میلادی بوده است و این فقط مربوط به فیلم های میهن پرستانه چین نمی شود. تانهاجی هم یک فیلم مربوط به تاریخ هندوستان است.
اگر در جزئیات آنچه درحال رخ دادن است دقت کنیم، درخواهیم یافت که تحول بزرگی در عرصه فرهنگ جهانی طی سال های آینده ممکن است رخ بدهد و با توجه به تاثیر سینما بر سایر حوزه ها، این تنها محدود به هنر فیلمسازی نخواهند ماند. ملاک قرار دریافت فرهنگ غربی برای سنجش تمام سنت ها و فرهنگ های دیگر، ممکن است کم کم رنگ ببازد و حتی فستیوال های هنری غرب، رونق سابق را نداشته باشند. شرقی ها نگاهی بسیار جامعه گراتر دارند و این درحالی است که فرهنگ غالب بر آثار غربی، فردمحور بود. این می تواند تغییر مهمی در نگاه جهان به مسائل فرهنگی-اجتماعی ایجاد کند که مثلا در خلق تیپ های قهرمان بسیار موثر است. از لحاظ مسائل اخلاقی و نگاه خانواده محور، جهانی شرق تفاوت محسوسی با غرب دارد و همین نکته می تواند کل سینما را زیر و رو کند.
تغییر نگاه زیبایی شناختی، اتفاق مهم دیگری است که می تواند رخ بدهد. به این ترتیب ممکن است دیگر چشم های رنگی، پوست سفید و مو های زرد، ملاک زیبایی نباشند یا حتی معماری و شهرسازی غرب از مرکزیت و مرجعیت نگاه طراحان خارج شود.
یک مورد مهم دیگر از تحولات احتمالی بر اثر جابه جایی قطب های سینمایی، اهمیت یافتن مجدد اصالت تمدنی است. چینی ها در به تصویر کشیدن گذشته بهتر هستند، به این معنا که چینی ها درمورد تاریخ چین فیلم ها (و مجموعه های تلویزیونی) بهتری می سازند (مثل آثار متعددی که درباره وان فی هونگ ساخته شده). چرا؟ یک دلیل اساسی این است که تاریخ چین نه تن ها یکی از طولانی ترین تاریخ ها در جهان است، بلکه با داشتن صد ها سریال تلویزیونی که بیشتر آن ها از نظر کیفیت بسیار بالا هستند، بهترین الگو ها برای فیلمسازان این کشور فراهم است.
درعوض، اما آمریکایی ها بهتر می توانند آینده را به تصویر بکشند، به این معنا که آمریکایی ها فیلم ها (و مجموعه های تلویزیونی) بهتری درباره آینده می سازند (به عنوان مثال جنگ ستارگان). چرا؟ یک دلیل کلیدی این است که آمریکایی ها درمورد آینده تخیل بیشتری دارند و این معنی رویای آمریکایی است که البته رفته رفته در جامعه این کشور رنگ باخته و همین سینمای آمریکا را هم تا حدود زیادی از رمق انداخته است. به طور قطع چیز های دیگری هم هستند که ممکن است تغییر نمایند و امروز حتی به ذهن ما نمی رسند.
صعود صنعت فیلم چین همزمان با جنگ مالی آمریکا و چین
همزمان با آغاز جنگ مالی آمریکا با چین به رهبری دونالد ترامپ، برخلاف آنچه به نظر می رسید باید در سینما اتفاق بیفتد، آمار های رشد سینمای چین در برابر هالیوود هر روز خیره نماینده تر از قبل ظاهر شدند. در میانه این جنگ مالی، حتی جمهوری خواه ترین کمپانی های هالیوود در معامله با چین نسبت به رقبای دموکرات شان فعال تر بودند و به عبارتی، ترامپ در رویارویی با چین حتی از همراهی بدنه جمهوری خواه هالیوود برخوردار نبود.
چند روز پیش بود که از شی جین پینگ، رئیس جمهوری خلق چین نقل شد که این کشور حتی با وجود تمام مزاحمت ها و دشمنی ها خواهد توانست تا سال 2035 میلادی فراوری ناخالص ملی اش را به دوبرابر امروز برساند. ظاهرا یک سری از برنامه ریزی های بلندمدت و اصلی چینی ها، سال 2035 را به عنوان چشم اندازشان در نظر گرفته اند، چون در اسفند 1397 وونگ شیا هوی، مدیر اجرایی شرکت پروپاگاندا و کارگردان چینی بیان کرد: دولت چین با ترغیب فیلمسازان این کشور، میخواهد تا سال 2035 چین را مثل هالیوود به یکی از قطب های سینمای جهان تبدیل کند. طبق این برنامه در نظر گرفته شده، در چین باید هر سال بیش از 100 فیلم سینمایی ساخته شود و هرکدام بیش از 15 میلیون دلار فروش داشته باشند تا تحرک سینمای این کشور را بهبود بخشد. همچنین گفته می شود بیشتر تمرکز فیلمسازان چین روی فیلم های میهن پرستانه خواهد بود.
البته آنچه امروز از سینمای چین می بینیم، صرفا فراوریات معطوف به مصرف داخلی این کشور هستند و آن ها بعد از تشکیل یک بازار خودکفای داخلی به عنوان ستون اصلی کار است که تصمیم خواهند گرفت به سمت بازار های جهانی حرکت نمایند.
صنعت فیلم چین در سال 2019 چگونه بود؟
در سال 2017 که آغاز جنگ مالی چین و آمریکا بود، فروش جهانی محصولات سینمایی 1. 1 میلیارد دلار افزایش داشت و به رقم 9.39 میلیارد دلار رسید؛ درحالی که درصورت حذف بازار سینمایی چین از این آمار، میزان فروش جهانی آثار سینمایی با رشد منفی همراه می شد. سال 2017 پرفروش ترین سال سینمایی جهان تا آن روز شناخته شد و سینما چنین چیزی را مدیون مخاطبان چینی بود. بازار چین در سال 2017 چیزی حدود 22 درصد از فروش فیلم های سینمای جهان را به سالن های خود اختصاص داده بود و نیمه بیشتر این فروش به خود فیلم های چینی اختصاص داشت. به عبارتی فیلم های چینی در آن سال حدود 12درصد از کل فروش سینمای جهان را به خود اختصاص دادند. این رشد طی دو سال بعد هم ادامه داشت تا اینکه چین سال گذشته با فروش 9.2 میلیارد دلاری، 33 درصد از فروش جهانی سینما را به خود اختصاص داد. در سال 2019، خرید های عمومی گیشه چین 64.3 میلیارد یوان (9 میلیارد و دویست میلیون دلار) بود که یک رشد 5.4 درصدی را نسبت به سال گذشته نشان می داد. از این میزان فروش، فیلم های داخلی چین 64.1 درصد را به خودشان اختصاص داده بودند. از بین 10 فیلم پردرآمد 2019 در گیشه چین، هشت فیلم در داخل آن فراوری شد بود و ژانر های آثار چینی هم طی همین سال متنوع تر شد و فیلم های علمی تخیلی، انیمیشن ها و فیلم های واقع گرایانه همگی در حال رونق دریافت بودند. در سال 2019 رتبه های نهم و دهم پرفروش ترین فیلم های جهان به دو اثر از سینمای چین تعلق گرفته بود.
انیمیشن سینمایی نه ژ به کارگردانی یو یانگ ساخته شده، یکی از آنهاست. شخصیت اصلی این انیمیشن با بهره گیری از اسطوره محبوب چینی ها به نام Nezha و کاملا مبتنی بر رمان کلاسیک سرمایه گذاری خدایان خلق شده است. این انیمیشن نهمین فیلم پرفروش جهان در سال گذشته بود. پس از آن فیلم زمین سرگردان درامی علمی- تخیلی بود که کارگردان چینی فرانت گو آن را ساخت. این فیلم در ژانر های پسارستاخیزی می گنجد و در قصه آن، خورشید به سرانجام عمر خود نزدیک تر شده است و مردم سرتاسر جهان، دستگاه هایی فوق پیشرفته را برای خارج کردن سیاره زمین از مدار و انتقال آن به یک منظومه جدید به وجود آورده اند. زمین سرگردان سال گذشته دهمین فیلم پرفروش جهان شد و حدود 600 میلیون دلار در چین و 100 میلیون دلار در سایر نقاط جهان درآمد داشت. سال گذشته هم مخاطبان چینی تاثیر بسزایی در فروش آثار سینمای جهان داشتند، به طور ی که اگر مخاطبان چینی از اکران خارج می شدند، ترکیب جدول پرفروش های جهان زیر و رو می شد. نمونه آن روزی روزگاری هالیوود، فیلم کوئنتین تارانتینو است که به خاطر تحریم سینمای چین، در این کشور اکران نشد و به همین دلیل فروش پایینی نسبت به سایر آثار سینمایی مطرح جهان دارد. شنان لی، دختر بروس لی به خاطر نحوه نمایش شخصیت پدرش در روزی روزگاری هالیوود شکایت خود را به وزارت ملی فیلم چین ارائه نموده است و تارانتینو نتوانست فیلمش را در چین اکران کند. ایپ من 4 با 134 میلیون دلار فروش و فیلم کم خرج گوسفند بدون چوپان با 24 میلیون دلار فروش، از دیگر پدیده های مالی سینمای چین در سال 2019 بودند.
برخورد سینما های شرق و غرب با کرونا
سال 2019 میلادی پرفروش ترین سال سینمای جهان در تاریخ بود. مجموع فروش سینما در سراسر جهان طی این سال 1.31 میلیارد دلار نسبت به سال قبل از خود بالاتر رفت و صنعت های وابسته به سینما هم 5.42 میلیارد دلار بیش از رقم سال قبل فروش داشتند. مقدار قابل توجهی از این صعود خیره نماینده به گسترش بازار چین و پس از آن کره جنوبی برمی گشت؛ اما گسترش ویروس کرونا که کانون آن شهر ووهان چین بود و سپس تعداد قابل توجهی از کره ای ها را مبتلا کرد، ماه عسل سینمای جهان با رقم های نجومی گیشه ها را به هم زد. آغاز گسترش کرونا تقریبا همزمان بود با سال نوی چینی که مهم ترین فصل فروش فیلم در این کشور به حساب می آید و به سال نوی میلادی هم نزدیک است. برخورد شرق و غرب با ویروس کرونا چنانکه در صنعت سینما هم نمود ویژه ای داشت، کاملا با هم متفاوت بود و هنوز به انتهای سال نرسیده ایم که نتیجه مالی این مساله در صنایع فرهنگی هرکدام از این دو گروه از کشور ها کاملا به چشم می آید. چین با شیوع ویروس کرونا برخورد سختگیرانه ای کرد و تقریبا این پیغام را به شهفرایندان خود داد که هیچ منفعتی دارای اولویتی بالاتر از مهار گسترش این بیماری ارزیابی نمی شود. روی همین حساب سینما های چین به سرعت تعطیل شدند و فرایند فراوری فیلم هم در این محدوده جغرافیایی به طور کامل متوقف شد. دو فیلم گمشده در روسیه و اژد های چاق که شانس اول و دوم سینمای چین برای پرفروش های سال 2020 بودند، در همان سال نوی چینی به صورت مجانی در اختیار مردم قرار دریافتد تا آن ها را به ماندن در خانه ترغیب نمایند، ژاپنی ها بلیت های پیش خریدشده سینما را پس دادند و کره ای ها به عنوان پنجمین بازار فیلم جهان، تا همان ماه ژانویه، میزان مراجعه به سینما را تا حدود یک چهارم کاهش دادند. اما کشور های اروپایی و آمریکا برخورد دیگری با این ویروس داشتند. آلمان حاضر نشد جشنواره برلین را به دلیل شیوع کرونا تعطیل کند یا به تعویق بیندازد یا حتی برگزاری آن را تحت تدابیر بهداشتی انجام دهد.
دبیرخانه فستیوال کن هم پس از فرورفتن جهان در وحشت کامل از این اپیدمی، به جای آنکه از تعطیل شدن مراسم بهاری اش سخن بگوید، از عمل به آن دستورات بهداشتی که مسئولان شهر کن فرانسه، طی آن بازه زمانی ارائه خواهند کرد، اطلاع داد. این درحالی بود که نیس در نزدیکی کن، کانون شیوع کرونا در فرانسه محسوب شد. درنهایت شرایط فرانسه به لحاظ ابتلا به کرونا تا حدی بحرانی شد که متصدیان کن ناچار شدند آن را تعطیل نمایند. ایتالیا، اما از همان اولین روزها، آلوده ترین کشور اروپا در اپیدمی کرونا شد و قسمت شمال ایتالیا که ثروتمندتر است و رویداد های فرهنگی متعددی در آن برگزار می شود، جزء کانون های اصلی و مهم در شیوع این ویروس به حساب می آمد، اما دولت ایتالیا و سینماداران این کشور تا آخرین لحظه در برابر تعطیلی هر رویداد تفریحی و توریستی مقاومت کردند. احتمالا این مسائل به توریستی بودن بخش عمده ای از اقتصاد های ایتالیا و فرانسه، به خصوص توریسم فرهنگی برمی شود. دولت های انگلستان و آمریکا هم تا سرانجام سال 1398 و چند ماه پس از پاندمی کرونا، هیچ محدودیتی برای حضور در اجتماعات ازجمله سالن های سینما وضع نکردند. دولت دونالد ترامپ تا آخرین روز های استقرارش حتی از به رسمیت شناختن این ویروس طفره می رفت و عمده تعطیلی های سینمای این کشور به صورت داوطلبانه و توسط صاحبان یا عوامل پروژه ها انجام شد.
سینما آنلاین به وقت چین
به لطف دیوار بزرگ، چین یک صنعت بزرگ و منزوی اینترنت داخلی را توسعه داده است. در لیست بزرگ ترین شرکت های اینترنتی جهان، هفت مورد از 10 شرکت برتر متعلق به ایالات متحده و سه مورد دیگر یعنی Alibaba، Tencent و Baidu از چین هستند. جالب اینجاست که بیشتر شرکت های بزرگ دات کام چین مدل های تجاری مشابه با همتایانی آمریکایی برای خود دارند (به عنوان مثال علی بابا درمقابل آمازون، بایدو درمقابل گوگل و...) از طرف دیگر، بعضی از شرکت های چینی پیروز شده اند در چندین بازار پیشی بگیرند. به عنوان مثال، پرداخت های تلفن همراه، چین را به یک جامعه بدون پول تبدیل نموده که دارای دو بازیگر برتر با نام های Alipay و Wechat Pay است و در سال 2016 میلادی، سه تریلیون دلار را پردازش کردند. در پیوند با همین شرایط دولت الکترونیک در چین، مردم پرجمعیت ترین کشور جهان که تقریبا نیمی (47 درصد) از ویدئوی مورجهانز آسیا (VOD) را اشغال می نماید، به مارک های جهانی مانند Netflix و YouTube روی نمی آورند.
محصولات مورد مصرف چینی ها در وب سایت های محلی پخش می شوند که یکی از آن ها Youku Tudou و یکی دیگر iQiyi است. چنین بود که در اکتبر 2016، نتفلیکس به طور رسمی بیان کرد برنامه انتقال به چین شبیه کوشش های توسعه در سایر بازار های خارجی اش نخواهد بود. به رغم سیاست های حمایت گرایانه دولت آمریکا از کمپانی های بزرگ این کشور، نتفلیکس به صف دیگر شرکت های خدمات اینترنتی مستقر در ایالات متحده -مثل گوگل و فیسبوک- پیوست که قادر به ورود به کشور چین نبودند. این شرکت در اعلامیه اش نوشت: فضای نظارتی برای خدمات محتوای دیجیتال خارجی، در چین چالش برانگیز شده است. ما درحال حاضر قصد داریم به جای اینکه در کوتاه مدت خدمات خود را در چین انجام دهیم، مجوز توزیع محتوا را به ارائه دهندگان خدمات آنلاین موجود در چین بدهیم. منظور از ارائه محتوا به جای خدمات، این است که نتفلیکس ناچار شد فیلم ها و ویدئو های خود را به پلتفرم های چینی بفروشد تا آن ها منتشرش نمایند. نتفلیکس این کار را انجام داد و بیان کرد که با یکی از بزرگ ترین سرویس های ویدئویی آنلاین چین با نام iQiyi که یک شرکت تابعه بایدو به حساب می آید، قرارداد صدور مجوز را امضا نموده است. براساس این معامله، محتوای اصلی نتفلیکس در چین در دسترس مصرف نمایندگان قرار خواهد گرفت. چنان که به وضوح تعیین است، در حوزه توزیع آنلاین فیلم ها، سینمای آمریکا امکان کمترین اعمال نفوذی روی بازار چین ندارد و وضع پخش نماینده های آمریکایی در این حوزه نسبت به توزیع نمایندگان در حوزه اکران پرده ای آثار حتی وخیم تر است.
چرا سینمای ایران به ورشکسته ها دخیل بسته است؟
از میان 10 فیلم پرفروش سال 2020 جهان، چهار فیلم چینی هستند و یک مورد دیگر هم ژاپنی است؛ اما اگر از منتقدان سینمای ایران، بدون مقدمه و فی البداهه پرسیده شود که پرفروش ترین فیلم امسال جهان کدام است؛ به طور قطع بیشترشان از وجود چنین آثاری و این رتبه بندی جدید اطلاع ندارند. این فقط مربوط به بخش نخبگان سینما نمی شود و مخاطبان عام ما را هم دربرمی گیرد، طوری که حتی هیچ کدام از این فیلم ها نه تن ها دوبله نشده اند بلکه زیرنویس آن ها هم به زبان فارسی موجود نیست. این درحالی است که تمام این آثار زیرنویس های انگلیسی هم دارند و ترجمه آن ها لااقل برای کسانی که آثار آمریکایی را به فارسی برگردان می نمایند، کار مسئله ای نبود. در اوایل دی ماه که سال نو چینی است، چینی ها شانس اول و دوم فروش شان برای2020 را با انگیزه تشویق مردم به ماندن در خانه، جهت جلوگیری از انتشار ویروس کرونا، به طور مجانی منتشر کردند. شانس اول سینمای چین گمشده در روسیه بود که آن هم هنوز به فارسی دوبله یا زیرنویس نشده است. کسانی که پیگیر تماشای فیلم های خارجی در ایران هستند، می دانند که معمولی ترین یا حتی ضعیف ترین کار های آمریکایی بلافاصله بعد از انتشارشان با زیرنویس فارسی در سایت های ایرانی بارگذاری می شود، به طوری که سرعت عمل در این موارد گاهی اوقات خیلی ها را شگفت زده می نماید. حتی گاهی که از یک فیلم هنوز هیچ نسخه دیجیتالی منتشر نشده، نسخه پرده ای آن با زیرنویس فارسی در اختیار کاربران ایرانی قرار می گیرد، اما چرا این برخورد با فیلم های چینی نشده است؟ حقیقت این است که آشنایی کاربران ایرانی با یک سری از فیلم های چینی هم به واسطه توجه رسانه های غربی به آن ها صورت می گیرد.
این عجیب است که علاقه مندان سینما و منتقدان آن در ایران، اصطلاح سینمای جهان را با سینمای آمریکا یا نهایتا آمریکا و اروپا اشتباه گرفته اند و یکی از آفت هایی که شرایط امروز سینمای ما را دچار رکود و کم مایگی نموده، همین است. غیر از سینمای کاملا ورشکسته اروپا، الگو قرار دریافت سینمای آمریکا که جذابیتش بیشتر به واسطه نسخه های کلاسیک آن است و طی 10 سال اخیر و خصوصا چهار سال گذشته، افول محسوسی را تجربه نموده و عدم توجه به الگو های دیگری که روبه جلو حرکت می نمایند و چین تنها یکی از آنهاست، ازجمله دلایل وضعی است که امروز به آن دچاریم. حتی در همین سال ها اسم چندین و چند فیلم ایرانی درحقیقت نام شهر های آمریکایی بوده است (میامی، لس آنجلس -تهران، تگزاس1 و 2 و...) سینمای چین و سینما های پویای دیگری که درنظر ما مهجور مانده اند، ازجمله اندونزی، نیجریه، مالزی و... به هرحال راه خودشان را خواهند رفت و اگر هم ما به موقع سراغ شان نرویم، آن ها به موقع سراغ ما می آیند؛ اما چیزی که اهمیت دارد، برقراری یک نسبت غیرمنفعلانه با این پدیده هاست. توجه به این نمونه های غیرآمریکایی از آنجا که الگو هایی مستقل از هالیوود را سرلوحه پیشرفت قرار داده اند، می تواند برای ما هم انگیزه ای در جهت کشف قابلیت های بومی و بالفعل کردن آن ها باشد. اما درگیر ماندن با کلیشه های غرب زده سابق، ممکن است به یک فرصت سوزی غیرقابل جبران منجر شود. اگر دقت کنیم، حتی سریال سازان ترکیه به طور علنی بر این تاکید نموده اند که عامل پیروزیت شان و رسیدن به صندلی دومین صنعت سریال سازی جهان، الگوبرداری از کره ای ها در کنار گذاشتن ارزش های اجتماعی آمریکایی برای خلق داستان ها بوده است. دوری از فردگرایی، خانواده محوری، توجه به اصالت و توجه به مسائل معنوی، ازجمله چیز هایی هستند که ترک ها می گویند از کره ای ها آموخته اند، آن ها را برخلاف آمریکایی ها به داستان هایشان وارد نمایند تا جایگزینی برای سریال های آمریکایی باشند که روح شرقی ها را در ناخودآگاه شان آزار می داد. بازاریابی های غیر آمریکایی هم از الگو های جدید خلاقانه و خاصی پیروی می نمایند که در دسترس آمریکایی ها نبوده و نیست. مثلا هیچ وقت آمریکایی ها نمی توانند سریال هایی مثل مختارنامه و یوسف پیغامبر بسازند.
در اینجا به چهار فیلم چینی که در میان 10 اثر پرفروش جهان بوده اند اشاره می شود و توضیحاتی مختصر درباره داستان آن ها خواهد آمد
هشتصد /کارگردانی شده توسط گوان هو
در روز های آغازین جنگ دوم چین و ژاپن و در سطح وسیع تری از جنگ جهانی دوم، ارتش شاهنشاهی ژاپن به شانگ های حمله کرد که به نبرد شانگ های معروف شد. ارتش چین پس از بیش از سه ماه متوقف نگه داشتن ژاپنی ها و متحمل شدن خسارات سنگین، به دلیل خطر محاصره مجبور به عقب نشینی شد. سرهنگ زی جین یوان از هنگ 524 از زیرمجموعه بخش 88 اردوی ملی انقلاب، همراه با 452 افسران جوان و سرباز برای دفاع از انبار سیهانگ دربرابر لشکر سوم امپراتوری ژاپن متشکل از حدود 20 هزار سرباز مامور می شوند. یانگ هویمین که یک دختر راهنما در آن جنگ بود و پرچم جمهوری چین را تامین می کرد و لوازم مورجهانز را برای محاصره شدگان می آورد و اقداماتش برای مدافعان الهام بخش بود، یک روز از سرهنگ زی فهرست مدافعان انبار را خواست. سرهنگ نمی خواست به دلایل امنیتی چنین فهرستی را ارائه بدهد، اما وقتی راضی به این کار شد، اسامی را دوبرابر تعداد واقعی افراد هنگ، یعنی 800 نفر بیان کرد تا روحیه مردم چین را تقویت نموده باشد. اصطلاح 800 از آنجا بود که زبانگرد تمام چینی ها شد. این فیلم درباره مقاومت هنگ 524 دربرابر تجاوز ژاپنی هاست.
مردم من، میهن من / کارگردانی شده توسط نینگ هائو، چن سیچنگ، چائو دنگ، نینگ هائو، دا مو پنگ، آه شن، خو ژنگ، فی یان و بایمئی یو
مردم من، میهن من یک اثر نرم و دوست داشتنی چینی، متشکل از پنج داستان کوتاه به کارگردانی چندین نفر است که تهیه نماینده تمام شان ژانگ ییمو، فیلمساز بسیار مشهور چینی بوده است. یکی از این داستان ها با عنوان مردم خوب پکن داستان جالب یاری فردی به نام ژانگ پکن به عمویش در شهر پکن است. یکی دیگر از این داستان ها با نام یک بشقاب پرنده از آسمان سقوط می نماید، راجع به دیده شدن بشقاب پرنده در دهکده ای کوچک است که باعث می شود دانشمندان از دو دانشگاه معتبر برای تحقیق به این منطقه بیایند. یک داستان دیگر با نام آخرین درس متعلق به روستایی است که مردمش می خواهند یاری نمایند تا یک معلم قدیمی و سالخورده حافظه اش را بازیابی کند. به همین دلیل همه اهالی روستا کلاسی در سال 1992 را به یاری هم بازسازی می نمایند تا حافظه آقای معلم تکانی بخورد.
یک داستان دیگر از این پنج گانه کمدی-رمانتیک با نام راه بازگشت به خانه درباره دو نفر است که برای شرکت در جشن مادربزرگ شان به یک روستا برمی گردند و در راه، در جاده ای منتهی به روستا، گرم شوخی و اتفاقاتی با هم می شوند. در داستان پنجم با نام ما لیانگ، فردی به نام ما لیانگ که در یک دهکده کوهستانی در شمال شرقی متولد شده، از رفتن به مدرسه هنری مهمی در کشور روسیه منصرف می شود و برای یاری به توسعه شهر خود، به آنجا بازمی شود. حالا برای اینکه همسرش کیوزا متوجه قضیه نشود، او و اهالی روستا داستان های جالبش در روسیه را به اشتراک می گذارند.
جیانگ زیا / کارگردانی شده توسط چنگ تنگ و لی وی
جیانگ زیا یک انیمیشن سه بعدی چینی در سال 2020 است که توسط دو کارگردان مشترک ساخته شده است. این فیلم از افسانه جیانگ زیا (تای گونگ وانگ) در رمان سلسله مینگ و قطعه عاشقانه خدایان اقتباس شده است. داستان به طور عمده، جیانگ زیا را توصیف می نماید که در جنگ پیروزیت های بزرگی به دست آورد، اما به دلیل یک اشتباه به جهانی فانی تنزل یافت.
این داستان با روایت افسانه ای و خیالی از شخصیت محبوب چینی جیانگ زیا پیش می رود. جیانگ زیای واقعی، یک وزیر هوشمند در دربار سلسله های چینی بود. این انیمیشن در حقیقت دنباله ای بر انیمیشن نه ژا است که سال گذشته پرفروش ترین فیلم چینی و نهمین فیلم پرفروش جهان شد. برخلاف سایر محصولات سینمایی چین، فرم بصری این انیمیشن به شکلی نیست که بتواند برای مخاطبانی در غیر از خود کشور چین جذابیت ایجاد کند. با این حال در وب سایت نقد Rotten Tomatoes، این فیلم دارای امتیاز تایید 80 درصد براساس پنج آنالیز است که میانگین امتیاز آن 5.67 از 10 به دست آمده. ابتدا قرار بود جیانگ زیا در 25 ژانویه امسال در جشنواره سال نو چینی اکران شود، اما به دلیل همه گیری کرونا از آن جدول خارج شد و در اول اکتبر به صورت سه بعدی نمایش داده شد.
ایثار / کارگردانی شده توسط گوان هو، فرانت گیو و لو یانگ
ایثار یک فیلم جنگی است که توسط سه نفر از پیروز ترین کارگردان های تجاری ساز چینی گوان هو (کارگردان هشتصد)، فرانت گیو (کارگردان زمین سرگردان) و لو یانگ (کارگردان اخوان تیغه ها) کارگردانی می شود و تمام توان فراوری و توزیع گروه فیلم دولتی چین را در پس خود دارد.
ایثار به عنوان یک داستان ساده از کوشش سربازان چینی برای ترمیم یک پل درحالی که تحت بمباران مداوم نیرو های آمریکایی و هواپیما ها واقع شده است، ارائه می شود. این سه کارگردان سه دیدگاه متفاوت از شجاعت چینی های موردحمله قرارگرفته را ارائه می دهند. عامل دیگری که باعث افزایش استقبال از ایثار در چین شد، زمان انتشار آن بود. این برنامه همزمان با یک هفته از رویداد های رسمی بزرگداشت نقش چین در جنگ کره، که چین آن را جنگ مقاومت دربرابر تجاوزات آمریکا و یاری به کره می داند، درنظر گرفته شده است.
با طعم همین وطن پرستی ضدآمریکایی، قرار است طی هفته های آینده چندین فیلم و سریال تلویزیونی دیگر درباره جنگ کره در چین منتشر شوند. یک نکته جالب درمورد فیلم ایثار، بایکوت شدید و کاملا معنادار آن توسط رسانه های غربی به خصوص آمریکایی ها است. آن ها حتی جا هایی که به دلیل اعداد و ارقام ریاضی فروش این فیلم، ناچار می شوند نامش را در فهرست های گزارش هایشان از پرفروش های سال قرار بدهند، به عمد این اثر را جامی اندازند و نه تن ها رتبه دهم، بلکه در رتبه های بعد هم آن را نمی آورند؛ طوری که انگار این فیلم جزء یکی دو هزار فیلم نمایش داده شده در 2020 نیست! حتی در ویکی پدیای انگلیسی و IMDb هم صفحه ای درباره این فیلم ساخته نشده است، که حتی اگر ویکی پدیا قابل هضم باشد، درباره IMDb هیچ توجیهی قابل قبول نیست.
ایثار اولین فیلم اکشن جهان با موضوع تجاوز نظامی آمریکا به سایر کشورهاست و تعیین است چرا رسانه های غربی خشمگین هستند، این درحالی است که عکس قضیه صد ها بار رخ داده و آمریکایی ها آثاری در توجیه و دفاع از حضور نظامی کشورشان در سایر کشور ها ساخته اند.
منبع: خبرگزاری دانشجو