هرچه بیشتر فریاد می زنیم کمتر شنیده می گردد - مجله فروشگاه

ایسنا نوشت: مهدی رحمانیان با تاکید بر اینکه مطبوعات مشکل زیادی در سال 97 داشتند، ضمن بیان مطالب بالا، ادامه داد: آغاز سال 97 با جهش ارزی همراه بود که باعث جهش قیمت در اقلام مورد استفاده رسانه ها مانند زینک، مرکب و کاغذ شد. این امر باعث شد که ناگهان قیمت تولیدات افزایش پیدا کند اما قیمت رسانه ها ثابت بود، در نتیجه با افزایش هزینه و با کاهش عایدی روبه رو شدیم. بعلاوه مقدار آگهی ها کاهش پیدا کرد و یارانه ها به صورت ناعادلانه تقسیم شد.

او ادامه داد: روزنامه هایی که با تیراژ بالا یا پایین منتشر می شدند و روزنامه هایی که منتشر نمی شدند، تا حدی یکسان یارانه گرفتند. بنابراین این شرایط باعث شد که مطبوعات سال بدی را به سرانجام ببرند. فکر می کنم که هیچ جامعه ای در هیچ شرایطی به بن بست نمی خورد و قطعاً راه های دیگری وجود دارد که باید آن را پیدا کرد البته اگر راهی نیست باید آن را ساخت. البته کار یک نفر نیست و صنف رسانه باید به میدان بیاید تا دردها و مسائل این عرصه را شناسایی کند.

مدیر مسؤول روزنامه شرق بیان نمود: بعلاوه اگر متولیان امر نمی توانند کاری نمایند حداقل سر راه صنف رسانه نباشند. من با تمام احترامی که برای وزیر ارشاد قائلم به نظرم بین تعطیل شدن این وزارتخانه و وجود وزارت ارشاد تفاوت ماهوی وجود ندارد.

چه بسا اگر تعطیل گردد بخشی از هزینه ها کاهش پیدا می نماید چون انگار مسائلی که در عرصه رسانه ها اتفاق می افتد خارج از عهده مسئولیت وزارت ارشاد است و رسیدگی صورت نمی گیرد. هر چه بیشتر فریاد می زنیم کمتر شنیده می گردد.

رحمانیان گفت: البته بخشی از مسائل با دولت گره خورده است و باید برای آن هم چاره ای اندیشید. بحث ارز برای واردات کاغذ مهم است البته حل این مسائل ساده است و می توانند آمار در بیاورند که چه تعداد روزنامه و مجله منتشر می گردد و چقدر کاغذ احتیاج دارند، سپس آن را توزیع عادلانه نمایند.

او درباره شرایط تیراژ کتاب و کتابخوانی در جامعه اظهار کرد: متأسفانه وقتی تیراژ کتاب ها را مشاهده می کنیم، رویمان نمی گردد که بگوییم در کشوری زندگی می کنیم که سابقه دیرینه فرهنگی دارد. تیراژ کتاب امروز به 100 یا 200 نسخه و برترین حالت به 500 تا هزار نسخه رسیده است. اگر نویسنده ها هم کتاب می خریدند قطعاً بالغ بر 10 هزار تیراژ می شد.

این معضل در حوزه کتاب وجود دارد و بحران مخاطب داریم. بحران هایی که برای رسانه برشمردم در حوزه کتاب هم وجود دارد و باعث شده کتاب و کتابفروشی در جامعه بلاموضوع گردد. بعضی کتاب فروشی ها به مغازه، بوتیک و… تبدیل شده اند و نمی توانند هزینه خود را با عایدیی که از کتاب فروشی کسب می نمایند، تأمین نمایند؛ بنابراین مجبور هستند که تغییر کاربری دهند. کشورهای دیگر در حوزه کتاب و مطبوعات سوبسید می دهند و یاری می نمایند که این قشر سرپا بمانند. بعلاوه باید از تجارب دیگران استفاده کنیم تا این حوزه از بین نرود و سرپا بماند.